مهسا طهماسبی ویکی پدیا
بیوگرافی مهسا طهماسبی:
مهسا طهماسبی آبان 1372 در کرج متولد شد او در رشته تئاتر دانشگاه تهران با گرایش عروسکی کرده است. مهسا طهماسبی اولین تجربه بازیگری اش را در سریال دیوار به دیوار کسب کرده است. مهسا طهماسبی برادر زاده مائده طهماسبی بازیگر شناخته شده تلویزیون است و فرهاد آئیش شوهر عمه اش می باشد.
مصاحبه ای خواندنی با مهسا طهماسبی:
خانم طهماسبی لطفا خودتان را معرفی کنید و چه زمانی شروع به کار بازیگری کردید؟
متولد آبان ماه 1372 هستم. در رشته تئاتر دانشگاه تهران با گرایش عروسکی تحصیل کردم. کار بازیگری را با تئاتر و پیش از آن که وارد دانشگاه شوم، آغاز کردم. وقتی وارد دانشگاه شدم، در سه فیلم سینمایی که دوتایشان ایرانی هستند و هنوز اکران نشدهاند و یکی از آنها فیلمی برای شبکه آرته بود که یکسال قبل پخش شد. این فیلم محصول مشترک ایران و فرانسه بود و عوامل آن ازجمله کارگردان فرانسوی بودند. این فیلم اولین تجربه من جلوی دوربین بود و فضای صمیمانه و خوبی بر آن حاکم بود. بازی در این فیلم از این نظر برایم جالب بود که تجربه همکاری با سینماگران خارجی را کسب کردم. یکجورهایی بهجای این که من به خارج بروم، خارج آمد ایران. (میخندد)
از چه زمانی به بازیگری علاقه مند شدید؟
در دوران راهنمایی در مدرسهمان دو ساعت وقت آزاد در هفته داشتیم که هر دانشآموز بنابر علایقش میتوانست در آن ساعت آزاد به سمت کارهای هنری که دوست داشت، برود. من هر سه سال در این دو ساعت فیلمسازی و تئاتر را انتخاب کردم و بسیار به این هنرها علاقهمند شدم. ضمن این که خانم مائده طهماسبی عمه و آقای فرهاد آئیش شوهرعمهام هستند و من از کودکی با این فضا و حرفه آشنا بودم.
از همان اول شغل بازیگری را انتخاب کردید؟
علاقه به سینما با من بود، اما در دوره دبیرستان وارد مدرسه فرزانگان شدم و در رشته تجربی ادامه تحصیل دادم. تصمیم داشتم جراح قلب شوم، اما پیش از ورود به دانشگاه تصمیمام عوض شد و به خانوادهام گفتم یا هنر میخوانم یا ترک تحصیل میکنم. (میخندد)
خانوادهام خیلی شوکه شدند و فکر کردند میخواهم تنبلی کنم و از درسخواندن فرار کنم. با عمهام در این مورد صحبت کردند و خلاصه درنهایت راضی شدند که در دانشگاه هنر بخوانم. خداراشکر الان هم راضی هستند و میتوانم بگویم به من افتخار میکنند و خوشحالند که به من اجازه دادند به سراغ علاقهام یعنی بازیگری بروم.
آیا پدر و مادرتان شما را درک میکنند؟
پدرم و مادرم جوان هستند و پدرم هنوز به 50سالگی نرسیدهاند و ما اختلاف سنی زیادی نداریم. خوشبختانه همین موضوع باعث میشود آنها من را درک کنند. مادرم حسابدار هستند و شغلشان را دوست ندارند، بهخاطر همین وقتی در سن 17سالگی جدی درباره شغل آینده و علاقهام به بازیگری با آنها صحبت کردم، متقاعد شدند و همراهیام کردند.
آیا برای ورود به بازیگری پارتی بازی کردید؟
آقای سامان مقدم برای نقش کیان بهدنبال بازیگری جوان بودند و آقای آئیش به من گفتند که تو را برای بازی معرفی میکنم. البته این معرفی صرفا در حد پیشنهاد بود و قبلا هم آقای آئیش من را برای بازی به پروژههای دیگر معرفی کرده بودند که به سرانجام نرسیده بود.
میخواهم بگویم اینطور نبوده که با پارتیبازی وارد سینما شده باشم. درواقع شاید معرفیام به پروژهها باواسطه بوده، اما در مرحله بعد همهچیز برعهده خودم بوده است. در بازیگری کسی نمیتواند با پارتیبازی ماندگار شود. اگر کسی بخواهد در این حرفه بماند، فقط باید بر استعداد و توانایی خودش متکی باشد. مطمئن باشید اگر کسی در زمینه بازیگری مستعد نباشد، بعد از مدتی مجبور است از این حرفه خداحافظی کند.
آیا بازیگری کار آسانی است؟
بازیگری کار سختی است، ولی من همیشه فکر میکردم سینما نسبت به سایر مدیومها راحتتر است. تصور میکردم بازیگری که تنها در سینما کار میکند و تابهحال تجربه تئاتری نداشته، کار خاصی نمیکند و بازی در مدیوم سینما راحت است، اما وقتی خودم در فیلمهای سینمایی و سریال بازی کردم، متوجه شدم بازی مقابل دوربین هم کار سختی است. بهخصوص این که با گروهی حرفهای همکاری داشته باشید. در چنین موقعیتی شما نمیتوانید بد بازی کنید و کارگردان مرتب کات بدهد؛ چون فقط این کار خودتان نیست که خراب میشود، بلکه زحمت بازیگران دیگر را هم هدر میدهید.
آیا دوست دارید که مشهور شوید؟
همه کسانی که سمت بازیگری میروند، دلشان میخواهد دیده شوند. کسی که بازیگری را انتخابکرده و ادعا میکند دوست ندارد دیده شود یا دروغ میگوید یا باید از بازیگری خداحافظی کند. من هم دوست دارم کارم دیده شود، به شرطی که در آثاری بازی کرده باشم که مردم دوست داشته باشند. در این صورت مردم از دیدنم خوشحال میشوند؛ چون به یاد کارهای خوبی که بازی کردهام، میافتند. این نوع دیدهشدن را دوست دارم. درواقع شهرت بدون حاشیه را دوست دارم، شهرتی که بهواسطه موفقیتم در بازیگری بهدستآمده باشد، نه حواشی آن.
بازی در کدام نقش ها را بیشتر دوست دارید( کمدی یا جدی) ؟
تجربه کمدی برایم خیلی جذاب و خوب بود، اما علاقه شخصیام ژانر درام، فیلمها و سریالهای اجتماعی و جدی است. بازی در نقشهای کمدی کار سختی است، بهخصوص این که شما یک کمدین نباشید. در کل خنداندن مردم در جامعه ما خیلی سختتر از گریاندن آنهاست. برای همین فکر میکنم کمدی ژانر سختی است و شما حتما باید بازیگرِ کمدی باشید تا بتوانید در چنین کاری بازی کنید.
آیا ورزش هم میکنید؟
در ایران بازیگری خیلی به چهره متکی است، ولی در کشورهای دیگر فیزیک بدنی و صدا هم خیلی مهم است و جزو رکنهای اصلی بازیگری است. کسی که سبک زندگی خوبی نداشته باشد و ورزش نکند، طبعا پوست خوبی نخواهد داشت و بشاش نخواهد بود. اگر یک بازیگر بهخاطر عدم تحرک و تغذیه نادرست پوست خوبی نداشته باشد و فیزیک بدنیاش مناسب نباشد، مخاطب هم او را دوست نخواهد داشت. ضمن این که در کل برای داشتن زندگی سالم و شاد باید ورزش کنیم.
روزهایی که صبح زود بیدار میشوم و روزم را با ورزش آغاز میکنم، تمام روز خوشحالم و تاثیرش را کاملا در روحیهام حس میکنم. ورزش صبحگاهی باعث گردش خون در بدن میشود و بهخاطر همین کل روز احساس نشاط میکنیم.
در دوران راهنمایی بهصورت حرفهای بسکتبال بازی میکردم، ولی در دبیرستان دیگر ورزش را حرفهای دنبال نکردم. هندبال را تجربه کردهام، در والیبال بیاستعداد بودم. (میخندد) و مدتی هم فوتبال بازی میکردم و دروازهبان بودم. اما در حال حاضر فقط به باشگاه بدنسازی میروم.
آرزویم برای بازیگری چیست؟
حضور در جشنوارههای معتبر جهانی مانند کن، برلین و اسکار برای هر بازیگری آرزوست و من هم از این قاعده مستثنی نیستم؛ اما همیشه به خودم میگویم الویتم باید پیشرفت، تلاش و آموختن باشد. این که خودم حس کنم پیشرفت کردهام و در هر کاری که بازی کنم، این حس را داشته باشم که از کارهای قبلی بهتر بودهام، برایم لذتبخش است و در این صورت به آرزویم در بازیگری خواهم رسید.
ارتباطتان با اعضای خانواده تان به چه صورت است؟
همیشه خانواده برایم در الویت و عزیز بوده است. هم در خانواده پدری و هم در خانواده مادریام همه بهشدت به هم نزدیک هستند. ما برخلاف خیلی خانوادهها که ممکن است با عمه، خاله و عمو در ارتباط نباشند، ارتباط بسیار خوبی داریم و من با همهشان رفتوآمد دارم.
همه اعضای خانوادهام حق پدری و مادری به گردنم دارند و همهشان را خیلی دوست دارم. ما اصالتا بابلی هستیم و یکی از خالههایم در این شهر زندگی میکند و من با ایشان درست به همان اندازه در ارتباطم که با خالهام که در تهران و نزدیک ما زندگی میکنند. همه اعضای خانوادهام را دوست دارم و اصلا نمیتوانم حتی یک روز را بدون آنها تصور کنم.
آیا آقای فرهاد آئیش و مائده طهماسبی در این زمینه کمکتان کرده اند؟
همیشه با عمو فرهاد و عمه مائده مشورت میکنم، بهخصوص از حالا به بعد این مشورت بیشتر هم خواهد شد. خوشبختانه این شانس را دارم که این عزیزان در کنارم هستند و من قطعا هیچ کاری را بدون مشورت با آنها قبول نخواهم کرد. خداراشکر میکنم که عمه و شوهرعمهام در کنارم هستند؛ چون میتوانم بهترین مشاوره و نصیحتها در زمینه کارم را از آنها بگیرم و بشنوم.
عکس های مهسا طهماسبی: